در طلب

ساخت وبلاگ
یکم. خبرنگار از کودکی می‌پرسد که طرفدار چه تیم فوتبالی است. با افتخار جواب می‌دهد منچستر یونایتد. می‌پرسد که بازیکن مورد علاقه‌ات کیست. کودک می‌گوید: «هیچ‌کدامشان. همه‌شان آشغال‌اند». (اینجا)   دوم. هواداران همین باشگاه منچستر یونایتد سال‌هاست علیه مالکان آمریکایی باشگاه (خاندان گلیزر) شعار می‌دهند. آن‌ها حتی برای اعتراضشان به مالکان باشگاه نماد هم ساخته‌اند: رنگ سبز و زردی که سال‌های دور این تیم می‌پوشیده. (اینجا)   سوم. مرادم از ذکر مثال‌های فوق این است که بگویم هواداری یک تیم فوتبال نه هواداری از بازیکنان تیم است و نه هواداری از مالکان تیم.   چهارم. هواداری از تیم ملی در جام جهانی نه هواداری از بازیکنان این تیم است و نه هواداری از جمهوری اسلامی و نه حتی فدراسیون فوتبال. تیم ملی مفهومی فراتر از بازیکنان و رژیم سیاسی است. در طلب...
ما را در سایت در طلب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khialedast7 بازدید : 88 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 20:47

سال‌ها این افسانه رواج داشت و در گوش ما می‌خواندند که اگر ایران آزاد شود، هزاران نفر و بلکه میلیون‌ها نفر انسان کاربلدِ متخصصِ دنیادیده می‌آیند و امورات را در دست می‌گیرند و مملکت را گلستان می‌کنند. پس از رصد کردن فعالیت‌های ایرانی‌های خارج از کشور در چهار ماه اخیر، امیدوارم که این حقیقت شیرین و تلخ عیان شده باشد که نه چنان کسانی در خارج از ایران به وفور پیدا می‌شوند و نه چیزی بیشتر از مردم داخل کشور در چنته‌شان دارند. هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم، جمهوری اسلامی از جنایت تازه‌ای پرده‌برداری کرده و مخالفانش در خارج از کشور از شعبده‌بازی تازه‌ای. در آخرین شعبده‌بازی، جماعتی راه افتاده‌اند و به ولیعهد سابق ایران «وکالت» می‌دهند. جالب است که خیال می‌کنند (و حتی گاهی استدلال می‌کنند) که دارند کاری دموکراتیک می‌کنند، لابد چون وکالت دادن کاری دموکراتیک است. وکالت دادن البته که کاری دموکراتیک است، ولی اگر واقعاً وکالت دادن باشد: یعنی در ذیل قوانین روشنی که به موکل اجازه دهد بر وکیلش نظارت کند و در صورت لزوم او را برکنار کند. آن چیزی که وکالت را دموکراتیک می‌کند فی‌الواقع وجود چنان قوانین و تعریف شدن وکالت در چارچوب آن قوانین است. وگرنه، در نبود آن قوانین و نداشتن هیچ‌گونه تضمینی برای امکان برکناری وکیل، «وکالت دادن» همان بیعت کردن خودمان است. آن‌هایی که مفاهیم «ولایت» و «بیعت» را در قالب «وکالت» به ما غالب می‌کنند شعبده‌بازان ماهری هستند. باید مراقب دام و حقّه بود. در طلب...
ما را در سایت در طلب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khialedast7 بازدید : 90 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 20:47

حماسه‌ی گیلگمش داستان طوفان در منابع مهمی از تمدنِ بین‌النهرین آمده. کامل‌ترین شکل داستان در حماسه‌ی گیلگمش به دست ما رسیده ولی نسخه‌های قدیمی‌تر ولی ناقصی از داستان (با تغییرات جزئی، مثل تغییر اسم کاراکترها) هم وجود دارند که قدمتشان به حدود ۴۰۰۰ سال پیش می‌رسد. داستان در حماسه‌ی گیلگمش این‌طور تعریف می‌شود که خدایان تصمیم می‌گیرند که سیلی بفرستند و انسان‌ها را نابود کنند و این تصمیم را با خدای جنگجو اِنلیل (Enlil) در میان می‌گذارند. در گیلگمش دلیلی برای این تصمیم خدایان آورده نمی‌شود ولی در یکی از منابع سومری (آتراهاسیس) دلیلش پرسروصدا بودن انسان‌ها ذکر شده که باعث می‌شده خدایان نتوانند بخوابند. خدایِ خرد، اِئا (Ea)، به انسانی به‌نام اوتناپیشتیم (Utnapishtim) [۱] دستور می‌دهد که کشتی‌ای بسازد، دانه‌های همه‌ی گیاهان را جمع کند و خودش را نجات بدهد. اوتناپیشتیم کشتی‌ای می‌سازد، دانه‌های گیاهان را جمع می‌کند، خانواده و اهل منزل را به علاوه‌ی حیوانات مزرعه و حیوانات وحشی سوار کشتی می‌کند. طوفان شروع می‌شود و سیل عظیمی به‌راه می‌افتد در حدی که خود خدایان هم نزدیک است غرق شوند. بعد از هفت روز طوفان تمام می‌شود. اوتناپیشتیم یک قمری، یک پرستو، و بعداً یک کلاغ را به بیرون از کشتی می‌فرستد تا ببینند آیا خشکی‌ای وجود دارد یا نه. قمری و پرستو جایی را پیدا نمی‌کنند و برمی‌گردند. کلاغ ولی برنمی‌گردد و اوتناپیشتام متوجه می‌شود که آب‌ها پایین رفته‌اند و خشکی پیدا شده است. وقتی از کشتی پیاده می‌شوند،‌ اوتناپیشتام نی، چوب سدر، و مورد را روی هم می‌ریزد [و آتش می‌زند]. خدایان از بوی آن‌ها خوششان می‌آید و این‌ها را به عنوان قربانی یا پیشکش قبول می‌کنند. انلیل از اینکه انسان‌هایی از سیل جان به در در طلب...
ما را در سایت در طلب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8khialedast7 بازدید : 112 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 20:47